گامی دیگر در مسیر ارائه خدمات آموزشی به نابینایان

عدم تفاوت نابینایان با دیگر افراد جامعه

نابینایی و کم بینایی عارضه ایست که مانند هر بیماری و اختلال دیگری، در کمین همه ماست. درست است که باید تمام هم و غم خویش را به کار بندیم تا در حد امکان از بروز این مشکل جلوگیری کنیم؛ اما در هر حال، درصدی از افراد جامعه، به دلایل مختلف اعم از آسیبهای ژنتیکی، حوادث، بیماریها و… با مشکلات بینایی مواجه می شوند و گاهی متأسفانه، تمام یا بخشی از نعمت بینایی خود را از دست می دهند. در این میان، دو نکته مهم را باید همواره در نظر داشته باشیم.

نخست این که هیچ انسانی، با اختیار و انتخاب خود، به مشکلات بینایی دچار نمی شود؛ بنابرین وظیفه اقشار گوناگون جامعه اعم از مسئولان و مردم عادی، آن است که، به دور از ترحم و تحقیر، شرایط بهره مندی نابینایان و کم بینایان را از امکاناتی که به دلیل ابتلا به عارضه بینایی نمی توانند به صورت عادی از آنها استفاده کنند، فراهم سازد.

و نکته دوم آن که: افراد دارای آسیب بینایی، مانند افراد بینا، از ضرایب هوشی و توان یادگیری مختلفی برخوردارند. به دیگر سخن، وجود عارضه نابینایی در این افراد، دلیل و نشانه ضعف هوشی آنان نیست. نابینایان و کم بینایان نیز، درست مانند افراد بینا، به سه گروه اصلی نابغه (دارای ضریب هوشی 125 به بالا)، دارای هوش عادی (با ضریب هوشی بین 75 تا 115) و کم توان ذهنی (دارای ضریب هوشی پایینتر از 75) تقسیم می شوند. بنابرین، ضعف هوشی افراد، با نابینایی آنان مرتبط نیست. تنها تفاوت یک کودک و نوجوان نابینا با همسالان بینای خود، در ندیدن است. او می تواند بشنود؛ لمس کند؛ ببوید؛ فکر کند؛ احساس کند؛ یاد بگیرد؛ انتخاب کند؛ تصمیم بگیرد و در یک کلام، زندگی کند.

دو نکته ای که یاد شد، از این جهت دارای اهمیت فراوان است که اغلب، توسط عموم افرداد جامعه اعم از مسئولان، خانواده ها، دوستان و… نادیده گرفته می شود و همین امر، ریشه تمام مشکلات پیش روی معلولان بینایی، به ویژه در حوزه آموزش است.

مهمترین مشکلات نابینایان در حوزه آموزش

بله. آموزش، یکی از مهمترین حوزه هایی است که نابینایان و کم بینایان  در آن با مشکلاتی جدی مواجه هستند. ذکر این مقدمه لازم است که: بر اساس اصل سی ام قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، «دولت موظف است وسائل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفائی کشور به طور رایگان گسترش دهد.» این در حالی است که متآسفانه، درصد زیادی از کودکان و نوجوانان نابینا و کم بینا، به ویژه در مناطق محروم، به دلیل نبود امکانات مناسب و نیز فقدان آگاهی خانواده و کادر آموزشی، از ادامه تحصیل باز می مانند و در نتیجه از این حق مسلم و ابتدایی، محروم می شوند. شاید بتوان مهمترین مشکلات دانش آموزان نابینا و کم بینا را این گونه بر شمرد:

1- عدم آگاهی کافی در مورد نابینایان و توانمندیهای آنان

در بخشهای وسیعی از کشور ما، به ویژه در مناطق روستایی و شهرستانهای محروم، حتی خود فرد نابینا یا کم بینا، آگاهی چندانی از توانمندیهای خود ندارد؛ چه رسد به والدین و کادر آموزشی مدرسه. در این شرایط، همه تصور می کنند که فرد نابینا، شخصی ناتوان است که تنها باید نیازهای اولیه او مانند خوراک، پوشاک، سرپناه و بهداشت، تأمین شود و همین برای او کافیست. در چنین شرایطی، دیگر چگونه می توان انتظار داشت که زمینه رشد استعدادهای او در حوزه آموزش فراهم گردد.

2- نبود انگیزه برای ادامه تحصیل نابینایان

همین عدم یا کمبود آگاهی از توانمندیهای نابینایان، باعث می شود تا در آنان و خانواده هایشان و در درجه بعد، کادر آموزشی مدارس، انگیزه ای به منظور فراهم ساختن شرایط تحصیلی مطلوب برای این افراد که چندان هم دشوار نیست، هرگز به وجود نیاید. کودک نابینا، خود نمی داند چه می خواهد و چه می تواند بکند. پدر و مادر او نیز، یا آگاهی لازم را ندارند یا عطای آموزش فرزند نابینای خود را به دلیل سختی هایی که در این راه با آن رو به رو خواهند شد، به لقایش می بخشند و به رفع نیازهای اولیه او بسنده می کنند. دشواریهایی مانند سپردن فرزندشان به مراکز آموزشی شبانه روزی ویژه نابینایان یا تأمین نسخ بریل و صوتی کتابهای درسیشان یا حتی آموزش مهارتهای استقلال فردی و حرکت و جهت یابی به آنان. کادر آموزشی نیز که اغلب به دلیل عدم درک شرایط یک دانش آموز نابینا و توانمندیهای او، حتی در شهرهای بزرگ هم، به تربیت و شکوفا ساختن استعدادهای وی، چندان احساس نیاز نمی کنند و بنابرین زیرساختهای لازم را برای کمک به او فراهم نمی سازند.

3- فقدان امکانات آموزشی ویژه نابینایان

مورد مهم دیگر، فراگیر نبودن امکانات آموزشی ویژه نابینایان است. حتی در شهرهای بزرگ هم، تنها مدارس ویژه نابینایان، از امکانات مناسب برای دانش آموزان نابینا برخوردارند. امکاناتی مانند فضای مناسب سازی شده، نسخه بریل و صوتی کتابهای درسی، کادر آموزشی آگاه، کادر مشاوره تخصصی، روشهای تدریس مناسب سازی شده با شرایط دانش آموز نابینا، تعامل های سازنده و به دور از ترحم و… . مدارس پذیرا که دانش آموز نابینا ناچار است از پایه هفتم، تحصیل خود را در آنها ادامه دهد، اغلب همکاری لازم را با دانش آموزان نابینا نمی کنند؛ مثلا معلم، در مواردی، اجازه ضبط گفته های خود را به دانش آموز نابینا که قادر به نگارش سریع سخنان او نیست، نمی دهد. شیوه تدریس خود را با انجام تغییر کوچک، با شرایط او سازگار نمی کند؛ مثلا آنچه را که روی تخته می نویسد، قرائت نمی کند. اغلب، به دلیل درک نادرست از شرایط دانش آموز نابینا، یا او را از انجام فعالیتهای درسی و کلاسی (به ویژه ورزش) حذف می کند یا برعکس، او را ناچار به انجام فعالیهایی می کند که از توان یک دانش آموز نابینا خارج است؛ مانند پاسخ به سوالات تصویری، بدون آنکه توضیحی در مورد آن تصاویر ارائه کند. در مواردی نیز معلم، بدون توجه به اینکه نسخه بریل یا صوتی منابع کمک درسی، موجود نیست و تهیه آن برای دانش آموز نابینا، بسیار سخت، زمانبر و پر هزینه است، اساس تدریس و ارزشیابی خود را بر مبنای این منابع قرار می دهد و همین امر، باعث می شود که دانش آموز نابینا، بر خلاف همکالاسان بینای خود، نتواند پاسخی را که مورد نظر معلم است به او بدهد و در نتیجه از روند تدریس و ارزیابی، عقب بماند و اعتماد به نفس خود را از دست بدهد. سرانجام اینکه در بسیاری از رشته ها مانند علوم کامپیوتر، اساساً باور و زیرساختهای لازم برای ادامه تحصیل یک دانش آموز نابینا در این رشته وجود ندارد. این در حالی است که از سویی فناوریهای نوین، امکان انجام امور مختلف را با کامپیوتر، اعم از ساده ترین فعالیتها تا انجام پروژه های تخصصی مانند برنامه نویسی و طراحی سایت، برای نابینایان فراهم ساخته است و از دیگر سو، نوجوانان و جوانان نابینا نیز، از توانمندی فراوانی در این زمینه برخوردارند.

راه حل مشکلات آموزشی نابینایان

با توجه به مواردی که یاد شد و موارد پرشمار دیگری که ذکر آنها از حوصله این مقاله خارج است، حل مشکلات آموزشی نابینایان، به دلیل تنوع و گستردگی فراوان و نیز عدم توجه جدی به آنها تا به امروز، نیازمند عزمی همه جانبه است که هر چند از وظایف سازمانهای متولی است اما از توان این نهادها خارج است. همه ما، در هر جایگاه اجتماعی که قرار داریم، اعم از مسئول، پزشک، معلم، والدین و…، باید تا آنجا که می توانیم در برابر آن دسته از هموطنان خویش که بنا بر دلیلی از نعمتی از جمله بینایی، محروم یا کم بهره اند، تلاش کنیم و در این راه، از طریق کسب آگاهیهای لازم، شیوه صحیح تعامل و همراهی با آنان را بیاموزیم؛ اما در این میان، وظیفه افراد، نهادها، مراکز و موسساتی که داعیه خدمت رسانی به نابینایان و کم بینایان را دارند، بسی سنگین تر است. آنان باید بکوشند تا از طریق اصلاح فرهنگ عمومی، باور به توانمندی نابنیایان را در امر فراگیری، در جامعه نهادینه سازند و از دیگر سو، با کمک و توجه بیشتر دولت، زیرساختها و امکانات مورد نیاز را برای تحصیل تک تک دانش آموزان نابینا و کم بینا، متناسب با ضریب هوشی آنان، فراهم کنند.

موسسه نابینایان توانگران کارآفرین شیراز، در همین راستا، طی جلسه مهمی که در تاریخ 13 خرداد 1402، با مسئولان اداره کل آموزش و پرورش استان فارس منعقد کرد، آمادگی کامل خود را برای ارائه خدمات آموزشی به نابینایان و کم بینایان، با همکاری اداره کل آموزش و پرورش استان فارس، اعلام کرد. خدماتی از قبیل آموزش مهارتهای حرکت و جهت یابی، خودیاری، خوانش و نگارش خط بریل، تولید نسخ بریل و صوتی کتابهای درسی و کمک درسی، برگزاری جلسات مشاوره فردی و تحصیلی، برپایی کلاسهای تقویتی دروس مختلف و… . در این نشست سازنده، مسئولان اداره کل آموزش و پرورش فارس نیز، در خصوص فراهم ساختن زیرساختهای این همکاری ارزشمند، به ویژه در حوزه پوشش آموزشی بازماندگان از تحصیل، قولهای مساعدی را دادند.

امیدواریم که با توجه بیشتر و پیگیری جدی تر مسئولان ذیربط، در آینده ای نه چندان دور، دیگر شاهد باز ماندن نابینایان و کم بینایان توانمند از تحصیل، به دلیل نبود یا فقدان امکانات آموزشی نباشیم.

__________

نویسنده: مائده نعمتی

<

Tags: , , , , , , ,

پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست